جدول جو
جدول جو

معنی قاضی دمشقی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی دمشقی
(دِ مَ)
محمد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد شافعی قزوینی، معروف به خطیب دمشقی و مکنی به ابوالمعالی و ملقب به جلال الدین. از اکابر و فحول علمای اهل سنت است که در کمتر از 20 سالگی به قضاء آناطولی از بلاد رومیه منصوب گشت پس به دمشق و شام رفته و اصول و معانی و بیان و فنون ادب را فراگرفت و خطیب جامع گردید، و عاقبت به مقام قضاء بلاد شام ارتقاء یافت و سپس از طرف ملک ناصر ایوبی حکمران مصر به قضاء بلاد مصر نصب شد و اموال اوقاف را به محتاجان و فقیران مختلف صرف کرد و از این رو نزد همه طبقات مختلف عزت و شرافت بی نهایت یافت و عاقبت باز قضاء شام بدو تفویض شد. وی به سال 739 هجری قمری در 23 سالگی در دمشق وفات یافت. تألیفاتی دارد. او راست: 1- الایضاح فی فنون الافصاح یا فی المعانی و البیان یا فی علوم البلاغهکه از تلخیص المفتاح او مبسوطتر و به منزلۀ شرح آن است. این کتاب در قاهره در حاشیۀ مختصر تفتازانی چاپ شده است. 2- تلخیص المفتاح. در این کتاب قسم سوم مفتاح العلوم سکاکی را که در سه فن معانی و بیان و بدیع است ملخص و مرتب و مهذب نموده و محل توجه فحول ومرجع استفادۀ عامه قرار گرفته است و جلال الدین سیوطی آن را به نظم درآورده و ملاسعد تفتازانی مختصر و مطول معروف را در شرح آن نوشته است و این کتاب تلخیص بارها در بیروت و استانبول و کلکته چاپ شده و با دو شرح مذکور نیز بارها در ایران و غیر ایران به طبع رسیده است. باری وی را به مناسبت موطن اصلی او (قزوین) ، خطیب قزوینی گفته اند و به ملاحظۀ بعضی از ادوار زندگانیش خطیب مصری نیز گویند، لیکن به خطیب دمشقی مشهور است. (هدیه الاحباب ص 132) (المنصف) (معجم المطبوعات ستون 1508) (روضات الجنات ص 79) 742 و لغات تاریخیهو جغرافیه ج 3 ص 206) (ریحانه الادب ج 1 ص 399 و 400)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ یِ دِ مِ)
جمال الدین محمد بن محمد سعید بن شیخ قاسم قاسمی دمشقی سرآمد علماء دمشق بودو از بسیاری از آنان بواسطه پارسائی و استقامت امتیاز داشت. وی علاوه بر وقوف به اسرار شریعت و علوم دینی به دانش و فرهنگ عصری نیز توجه داشت و بدین جهت روش علمی او بر دیگران تفوق و برتری داشت. دولت وی را به شهرها و قراء سوریه برای ایراد درس ها و کنفرانس های علمی اعزام میداشت و چهار سال متوالی در این وظیفه بود سپس به مصر رفت و از مدینه نیز دیدن کرد و چون به وطن برگشت حسودان وی را به تأسیس مذهب تازه در دین متهم کردند و آن را مذهب جمالی نامیدند تا آنجا که به سال 1313 هجری قمری دولت وقت وی را بازداشت کرده و مورد بازپرسی قرار داد و چون برائت وی ثابت گشت آزاد گردید و حاکم دمشق از او معذرت خواست. او از این پس به خانه نشست و به تألیف و تدریس عمومی و خصوصی پرداخت و مقالات متنوع بیشماری در مجلات و روزنامه ها منتشر ساخت. گفته اند تألیفات او از هفتادودو تألیف افزون است. جرجی افندی حداد در مصیبت مرگ وی گوید:
نم یا جمال الدین غیر مروع
ان الزمان بما ابتلیت کفیل
فستعرف الاجیال قدرک فی غد
ان کان لم یعرفه هذا الجیل.
(المشرق جزء 24 ص 293).
او راست: 1- الاجوبه المرضیه. این کتاب در دمشق به سال 1326 هجری قمری در 37صفحه چاپ شده است. 2- ارشاد الخلق الی العمل بخبر البرق. در دمشق به سال 1329 در 104 صفحه چاپ شده است. 3- الاسراء و المعراج. این کتاب به سال 1331 در دمشق به چاپ رسیده است. 4- اوامر مهمه فی اصلاح القضاء الشرعی. در دمشق به چاپ رسیده است. 5- الاوراد المأثوره در بیروت به سال 1320 به چاپ رسیده است. 6- تاریخ جهمیّه و معتزله به سال 1320 در صیدا به چاپ رسیده است. 7- تعطیر المشام فی مآثر دمشق الشام. این کتاب را در ضمن رساله ای به نام ’اختیارات احمد بن تیمیه’ دیدم ولی تحقیق نکردم که چاپ شده است یا نه. (مؤلف معجم المطبوعات). 8- تنبیه الطالب الی معرفه الفرض والواجب، این کتاب در مصر به سال 1326 چاپ شده است. 9- جوامع الاّداب فی اخلاق الانجاب. این کتاب در چاپ خانه سعادت مصر به سال 1339هجری قمری / 1921 میلادی در 151 صفحه چاپ شده است. 10- خطب و آن مجموعۀ خطبه های مؤلف است که در دمشق به سال 1325 در 127 صفحه چاپ شده است. 11- حیاه البخاری که در شهر صیدا به سال 1330 چاپ شده است. 12 -دلائل التوحید در دمشق به سال 1330 در 207 صفحه چاپ شده است. 13- الشای والقهوه والدخان که در مصر به سال 1320 چاپ شده است. 14- شذره من السیره المحمدیه. این کتاب در مصر در چاپ خانه المنار به سال 1321 چاپ شده است. 15- شرح المیدانیه فی التجوید. 16- شرح الاسباط که در دمشق به سال 1331 چاپ شده است. 17- الطائر المیمون فی حل لغز الکنز المدفون. این کتاب دردمشق به سال 1322 چاپ شده است. 18- فتاوی مهمه فی الشریعه الاسلامیه در محاکم عثمانی مصر. این کتاب مجموعه ای است از فتاوای علماء رسمی اسلام در قسطنطنیه که بر اساس فتوای علماء اربعه نوشته است. مؤلف آن قاسمی و محمد عبده است و در مصر به سال 1331 در 24 صفحه به طبع رسیده است. 19- الفتوی فی الاسلام (علم اصول) این کتاب در دمشق به سال 1329 در 72 صفحه چاپ شده است. 20- مذاهب الاعراب و فلاسفه الاسلام فی الجن. این کتاب به سال 1328 در چاپ خانه مقتبس دمشق در 52 صفحه طبع شده است. 21- المسح علی الجوربین و ضمیمۀ آن کتاب دیگری است به نام الاستیناس لتصحیح انکحه الناس. این کتاب در چاپ خانه ترقی دمشق به سال 1332 چاپ شده است. 22- موعظه المؤمنین من احیاء علوم الدین. جزء دوم این کتاب در مطبعۀ سعادت مصر به سال 1331 چاپ شده است. 23- النفحه الرحمانیه، شرح متن المیدانیه فی التجوید و در ذیل شرح تکمله ای است در آداب قرائت وقرائت کننده، و در دمشق به سال 1323 به طبع رسیده است. 24- نقد النصائح الکافیه علی تعدیل معاویه. این کتاب ردّ است بر کتاب ’النصایح الکافیه عن تولی معاویه’ تألیف محمد بن عقیل و به سال 1328 در دمشق چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1483 تا 1486)
لغت نامه دهخدا
(قُ سی ی)
دمشقی، الیاس بیک بن عبده بیک قدسی از نویسندگان است. وی به سال 1850 میلادی در دمشق به دنیا آمد و مبادی علوم را در مدرسه بطریرکیۀ دمشق فرا گرفت و پس از فراگرفتن زبان فرانسه به آتن رفت و لغت یونانی و علوم فلسفی را در آنجا تحصیل کرد و چون به کشور خود برگشت بطریرک میروثاوس روم او را برای تنظیم مدارس طائفه برگزید و وی به آنها سرومانی بخشید. او راست: 1- نبذه تاریخیه فی الحرف الدمشقیه. این کتاب درباره فعالیت های کنفرانس علمی که به سال 1884 در هلند تشکیل یافت نوشته شده. 2- نوادر و فکاهات من احادیث بالحیوانات. وی در این کتاب از لافونطین نویسندۀ فرانسوی پیروی کرده، این کتاب به سال 1912 در مطبعۀ البطریرکیه ارتدکسیه دمشق چاپ شده است. وی کتابها و داستانهای دیگر نیز نوشته است که چاپ نشده. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1496 و 1498)
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالرحمان بن ابی محمد کاتب دمشقی ملقب به شهاب الدین، وی در سال 630 هجری قمری تولد یافت و از احمد بن عبدالدائم حدیث شنید و به مقام محدثی رسید، در فراگرفتن خط بسیارزحمت کشید و دارای خطی بسیار نیکو شد و مدعی بود که احدی در حسن خط به پایۀ او نرسیده است و قریب 50 سال مشغول نوشتن برای مردم بود و عده ای از کسانی که خط نیکو داشتند نزد او خط آموخته بودند ولی در شناختن خط از نوشتن آن ماهرتر و از گفتارش سفاهت نمودار بود، در شوال سال 709 هجری قمری در سن هشتادسالگی وفات یافت، (از الدررالکامنه چ حیدرآباد هند ج 3 ص 216)
لغت نامه دهخدا